در این خاطرات و بازآفرینیها گاه اینجا و آنجا خلئی است و گاه برخی فراموش شدهاند چرا که زندگی همین است. درنگهایی که برای رویا میکنیم یاریمان میدهد کار روزانه را دوام بیاوریم. بیشتر چیزهایی را که به خاطر آوردهام تیره و تار گشتهاند و چون بلوری خُردشده با خاک یکسان شدهاند.
آنچه که خاطرهنویس به یاد میآورد با آنچه شاعر بازآفرینی میکند یکی نیست. خاطرهنویس شاید کمتر زیسته باشد اما از رخدادها عکس گرفته است و آنها را با توجهی خاص به جزئیات بازآفرینی میکند. شاعر اما درِ گالری پُر از اشباح را در برابرمان میگشاید که ارواح در آن با تاریکروشنهای زمان خود میرقصند.
شاید من تنها زندگی خود را نزیستم، شاید بسیاری از زندگی دیگران را هم زندگی کردم.
آنچه که خاطرهنویس به یاد میآورد با آنچه شاعر بازآفرینی میکند یکی نیست. خاطرهنویس شاید کمتر زیسته باشد اما از رخدادها عکس گرفته است و آنها را با توجهی خاص به جزئیات بازآفرینی میکند. شاعر اما درِ گالری پُر از اشباح را در برابرمان میگشاید که ارواح در آن با تاریکروشنهای زمان خود میرقصند.
شاید من تنها زندگی خود را نزیستم، شاید بسیاری از زندگی دیگران را هم زندگی کردم.
امتیاز کاربران به: اعتراف به زندگی
برای ثبت نظر، لازم است ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.